کنترل وزن چاقی و لاغری
در بدن انسان، به دنبال همکاری سیستم های پیچیده موجود و مکانیسم های ورق شیمیایی، تعادل بین انرژی دریافتی و انرژی مصرفی حفظ می شود. بر هم خوردن این تعادل با بروز چاقی و لاغری همراه است. به فردی که دارای وزنی حدود 20 درصد بالاتر از وزن مطلوبش باشد، چاق اطلاق می شود و چاقی شدید یعنی آنکه فرد 40 درصد بالاتر از وزن مطلوبش باشد. براساس پژوهش های انجام گرفته کلاً زنان چاق تر از مردان می باشند.
ساختار بافت چربی
چاقی با بروز بیماری ها و مرگ و میر، ارتباط مستقیمی دارد، از جمله بیماری هایی مثل بیماری قلبی، دیابت نوع II، فشار خون، بیماری کیسه صفرا، تنگی نفس شبانه، برخی سرطان ها و التهاب مفاصل با چاقی مرتبط هستند و بر حسب شدت چاقی احتمال بروز آن ها افزایش می یابد در زنان، 12 درصد از چربی های ترکیب بدن را، چربی های ضروری به خود اختصاص داده اند. چربی های بافت های اختصاصی زنان در پستان، لگن و ران ها وجود دارد. ذخیره انرژی اصلی بدن چربی هایی هستند که به صورت تری گلیسرید در بافت چربی ذخیره شده اند. میزان کل چربی بدن که سلامتی مطلوب بدن را تأمین می کند 8 تا 24 درصد در مردان و 21 تا 35 درصد در زنان می باشد هر چه که ورزشکاران حرفه ای چربی بسیار کمتری نسبت به سایر افراد جامعه دارند. بافت چربی (آدیپوز) در زیر پوست و هم چنین لا به لای احشا یافت می شود. اما حاوی پروتئین و آب نیز می باشد. بافت چربی سفید به عنوان مخزنی برای تری گلیسرید، محافظی برای ارگان های داخلی شکمی و نگه دارنده دمای بدن عمل می نماید. کاروتن موجود در بافت چربی آن را به رنگ زرد ملایم تبدیل نموده است. بافت چربی قهوه ای که در نوزادان و به مقادیر بسیار کمتر در بالغین وجود دارد بیشتر در شانه و ناحیه زیر شانه ها دیده می شود. رنگ قهوه ای بافت به خاطر خون رسانی غنی آن می باشد.
چربی های بالغ حاوی یک قطره بزرگ چربی مرکزی و یک حلقه باریک از سیتوپلاسم در اطراف آن می باشد. این ساختمان، یک سلول چربی می باشد که این سلول ها به اندازه 80 تا 95 درصد از حجم خود، چربی نگه می دارند. بافت چربی هم می تواند با افزایش اندازه سلول ها و مقادیر چربی آن ها (هیپرتروفی) و هم با افزایش در تعداد سلول ها (هیپرپلازی) افزایش اندازه پیدا کند. وزن گیری بدن در نتیجه هیپرتروفی، هیپرپلازی و یا مجموع آن می باشد. چاقی معمولاً حاصل هیپرتروفی است ولی چاقی هایی نیز وجود دارد که حاصل هیپرپلازی است.
تجمعات چربی در طی هیپرتروفی تا 1000 برابر و تا جایی که سلول های چربی فضا داشته باشد می تواند گسترش یابد. هیپرپلازی بیشتر در طی روز رشد و دوران کودکی و نوجوانی دیده می شود ولی می تواند در بالغین نیز در صورتی که ظرفیت حجم سلول های موجود پر شده باشد، صورت گیرد. در صورت کاهش وزن به علت تروما، بیماری ها، گرسنگی زیاد و تغییر در رژیم غذایی و فعالیت بدنی، حجم سلول های چربی کاهش می یابد.
تکامل سلول های چربی
در طی فرایند رشد و نمو بیشترین میزان چربی بدن (25 درصد) در سن 6 ماهگی دیده می شود. در کودکان لاغر بعد از این سن، سلول های چربی کوچک می گردند. در شرایطی که در کودکان چاق این اتفاق به وجود نمی آید تعداد سلول های چربی در همه بچه ها، چه چاق و چه لاغر. از کودکی تا نوجوانی افزایش می یابد. ولی این افزایش تعداد در افراد چاق سریع تر انجام می گیرد.
پس از دوران بلوغ افزایش یافت چربی بدن از طریق افزایش اندازه سلول ها صورت می پذیرد. تعداد سلول های چربی در افراد بزرگسال نیز افزایش می یابد. با کاهش وزن تعداد سلول ها کاهش نمی یابد. پیشگیری بهترین راه جهت جلوگیری از افزایش تعداد سلول های بافت چربی می باشد چرا که اگر تجمع یافت چربی و بدن کاهش یابد به راحتی افزایش آن صورت نمی پذیرد.
آنزیم ناقل چربی ها
تری گلیسرید موجود در غذاها به صورت بخشی از چربی در گردش بدن به کبد انتقال می یابد و توسط آنزیم لیپوپروتئین لیپاز (LPL) از خون خارج می شود. این آنزیم در سطح داخلی مویرگ ها قرار دارد و انتقال چربی ها از خون، از خلال دیواره مویرگ و ورود آن ها به سلول های چربی را تسهیل می نماید. تری گلیسرید در کبد از اسیدهای چرب ساخته می شود به صورت لیپوپروتئین با وزن مولکولی بسیار کم (ULDL) در خون منتقل می گردد و در بافت های محیطی به وسیله آنزیم لیپوپروتئین لیپاز (LPL) از خون خارج می شد. این آنزیم تری گلیسرید را به اسیدهای چرب و گلیسرول تجزیه می کند. گلیسرول به کبد بازگشته و اسیدهای چرب به بافت چربی وارد می گردد و مجدداً به تری گلیسرید تبدیل می شوند زمانی که بافت های دیگر به اسیدهای چرب نیاز پیدا کنند تری گلیسرید در بافت چربی مجدداً شکسته شده و این بار، این عمل توسط لیپاز حساس به هورمون انجام پذیرفته و اسیدهای چرب وارد خون می گردد.
هورمون ها در محل های مختلفی از بافت چربی بر عمل LPL تأثیر می گذارد. استروژن در چربی های منطقه لگنی و ران LPL را تحریک می نماید و سبب تجمع بیشتر چربی در این مناطق در خانم ها می شوند که به ندرت در آقایان مشاهده می شود این عمل برای اهداف خاص از جمله بارداری مناسب است. در منطقه شکم، استروژن بیشتر باعث تحریک لیپولیز می گردد، یعنی استروژن باعث کمتر شدن بافت چربی در شکم می شود و افزایش بافت چربی در ران و لگن می شود.
ذخیره چربی در بدن
بیشترین ذخیره چربی بدن مستقیماً از تری گلیسریدهای غذایی تشکیل می یابد. کربوهیدرات و پروتئین مازاد بر غذای دریافتی نیز در کبد توسط عمل لیپوژنز (تولید چربی) به اسیدهای چرب تبدیل می شود. ترکیب غذایی مساله ای است که تحت مطالعه های فراوان قرار گرفته است.
چربی غذایی بیش از 9 کیلو کالری در ازای هر گرم انرژی تولید می کند. در رژیم غذایی نرمال مقداری از کربوهیدرات غذایی به بافت چربی تبدیل می گردد و تبدیل مازاد انرژی کربوهیدرات به ذخیره چربی، سه برابر بیش از تبدیل چربی ها به ذخیره چربی، انرژی مصرف می نماید. وقتی رژیم غذایی کربوهیدرات زیادی داشته باشد، مخصوصاً بیشتر به شکل قند ساده باشد، لیپوژنز، بلکه از راه جلوگیری از سوختن چربی ها در بدن. آنزیم ناقل چربی به داخل سلول (LPL) در زمان وزن گیری، هم در افراد چاق و هم در افراد لاغر، افزایش می یابد. بعد از کاهش وزن LPL کاهش یافته و به اندازه طبیعی باز می گردد هر چند در افراد چاق در صورت لاغر شدن برعکس میزان LPL افزایش می یابد و این جریان باعث پدیده وزن گیری مجدد در این افراد می شود که بوفور شایع می باشد. سیگار کشیدن سبب کاهش وزن و ترک آن سبب افزایش وزن فرد می گردد.
فاکتورهای تنظیم کننده
1- گرمازایی و اثر گرمازایی غذا
2- میزان متابولیسم در حال استراحت
3- انرژی مصرف شده در فعالیت های ارادی
4- میانجی های مغذی
5- آنزیم های روده ای
6- هورمون ها
1- گرمازایی و اثر گرمازایی غذا
مصرف انرژی در حال استراحت که با متابولیسم استراحت نشان داده می شود انرژی مصرف شده در اعمال ارادی و اثر گرمازایی غذاها، اشکال مختلف مصرف انرژی می باشند. حجم و بهره غذایی، ترکیب وعده غذایی، رژیم غذایی قلبی، مقاومت به انسولین، فعالیت فیزیکی و سن، عوامل موثری در این حالت می باشند.
2- میزان متابولیسم در حال استراحت
میزان متابولیسم استراحت، 60 تا 70 درصد از مصرف انرژی کلی را به خود اختصاص داده و کسی بهتر از 50 درصد تغییرات مصرف انرژی را تشکیل می دهد. میزان متابولیسم استراحت با افزایش سن و با کاهش دریافت انرژی، کاهش می یابد. وقتی بدن به طور ناگهانی از انرژی تخلیه می شود. به طور مثال در گرسنگی های بلند مدت دلخواه یا تحمیلی، میزان متابولیسم استراحت با کاهش سریع خود، به مقابله با آمیزه نامعلوم می رود این کاهش تا 15 درصد در دو هفته نیز می رسد، وقتی مصرف غذای کافی تأمین شد، میزان متابولیسم استراحت به مقدار اولیه خود باز می گردد.
3- انرژی مصرف شده در فعالیت های ارادی
انرژی مصرف شده در فعالیت های ارادی متغیرترین جزء صرف انرژی می باشد. در شرایط عادی، فعالیت فیزیکی 15 تا 30 درصد مصرف کل انرژی را تشکیل می دهد.
چربی مناسب بدن برای زنان سالم و تناسب باید 20 تا 15 درصد باشد که 12 درصد آن چربی ضروری است و در مردان چربی مناسب بدن 12 تا 15 درصد وزن بدن است که تقریباً 3 درصد آن چربی ضروری می باشد.
چربی ضروری در هر دو جنس، چربی ذخیره شده در مغز استخوان، قلب، ریه، کبد، طحال، کلیه ها، روده ها، عضلات، بافت های غنی از چربی در سیستم عصبی است که برای عملکرد طبیعی فیزیولوژیک ضروری می باشد بافت چربی عمدتاً در قسمت زیر پوست قرار دارد. بافت چربی سفید، حاوی تری گلیسریدها بوده و از ارگان های داخلی بدن محافظت می کند. چربی سفید به دلیل دارا بودن کاروتن دارای رنگ کم رنگ است. بافت چربی قهوه ای، بیشتر از همه در کودکان و مقادیر بسیار کمی در بزرگسالان وجود دارد. این چربی در ناحیه گردن و سینه قرار داشته و حاوی تعداد بسیار زیادی میتوکندری است که به همین علت توان تولید گرمای زیادی را داراست. (میتوکندری جایگاه سوخت و ساز در سلول است).
انواع چاقی
بر حسب نحوه توزیع چربی در بدن، 4 نوع چاقی تخریب شده است. چاقی نوع I، توده بدن یا درصد چربی بالا.
چاقی نوع II، چربی مازاد در اطراف شکم و تنه (چاقی سیبی شکل).
چاقی نوع III، چربی مازاد در ناحیه شکم.
چاقی نوع IV، چربی مازاد در اطراف ران ها و نشیمن گاه (چاقی گلابی شکل).
در چاقی نوع I، توزیع چاقی در تمامی قسمت های بدن است که بهترین فرم چاقی می باشد. گاهی اوقات به این نوع چاقی، چاقی تخم مرغی شکل نیز می گویند. در چاقی نوع II، که در بین مردان متداول تر است تجمع چربی مازاد در اطراف شکم و تنه می باشد که این نوع چاقی با مقاومت به انسولین همراه است. چاقی نوع III، فاکتورهای خطری مثل عدم تحمل به گلوکز، افزایش لیپید خون و فشار خون مرتبط است.
چاقی نوع IV یا چاقی گلابی شکل، در زنان متداول تر است که عمدتاً با عارضه خاصی همراه نیست، اما در زنان پس از میانسالی، فاکتورهای خطری مثل افزایش قند و چربی خون و افزایش فشار خون را به دنبال دارد. در زنان و مادرانی که در دوران نوجوانی چاق بوده اند، احتمال بروز بیماری قلبی- عروقی و دیابت در آن ها بیشتر است.
ممکن است افزایش وزن، از هیپرتروفی، هیپرپیازی و یا تلفیقی از هر دو مورد ناشی شود. معمولاً اکثر چاقی ها، از طریق هیپرتروفی مشخص می شوند، اما در بعضی موارد هیپرپلازی نیز دیده می شود. هیپرپلازی عمدتاً در طی فرایند رشد در دوران کودکی و نوجوانی روی می دهد. در فرایند چاقی، اندازه سلول های چربی افزایش می یابد که پس از اتلاف وزن به حد طبیعی خود بر می گردند، اما چنان چه تعداد سلول های چربی افزایش یابد هرگز به دنبال کاهش وزن به حد طبیعی بر نمی گردد. بیشترین میزان چربی در طی یک رشد طبیعی (حداکثر 25 درصد) در 6 ماهگی روی می دهد. در دوران بلوغ، تعداد سلول های چربی در کودکان چاق و لاغر افزایش می یابد که این افزایش در کودکان چاق، سریع تر از کودکان لاغر است. پس از بلوغ، افزایش چربی بدن از طریق افزایش در اندازه سلول چربی صورت می گیرد.
لیپوپروتئین لیپاز، آنزیمی است که تری گلیسرید رژیم غذایی را به کبد منتقل می کند و این آنزیم در طول دوره های افزایش ران در افراد چاق و لاغر افزایش می یابد. پس از اتلاف وزن، در افراد لاغر لیپاز به سطح طبیعی خود بر می گردد، اما در افراد چاقی که لاغر می شوند سطح لیپوپروتئین لیپاز نه تنها کاهش نمی یابد، بلکه افزایش نیز می یابد.
منبع: www.khanevadeyema.com