ابن سینا در شفا بخش طبیعیات فن حیوان گوید: إن أصل الغذاء الدم و هذه‏ الاخرى کالأبازیر

اصل غذائیت بدن ،خلط دم است و دیگر اخلاط مانند بذرهائی هستند

و عبد الله ازدی شاگرد طبی ابن سینا از او نقل می کند که ابن سینا فرمود: الغاذِى‏ فى‏ الحقیقه هو الدّم، و باقى الأخلاط کالأبازِیر المصلِحه

در حقیقت غذای (اعضا) خلط دم است و باقی اخلاط مانند بذرها و دانه های اصلاح کننده آن می باشند

و ان نفیس در شرح قانون گوید:انما کان الدم أفضل الاأخلاط لأنه العمده فی الغذاء و باقی الأخلاط کالأبازیر المصلحه و بعد الدم فی الفضیله البلغم لأنه دم بالقوه ثم الصفراء لأنها انما خالفت الدم الذی هو أفضل بالیبوسه و لم یخالفه فی الحراره و أما السوداء فإنها مخالفه له بکلتا الکیفیتین

خلط دم بهترین اخلاط است زیرا اصلی ترین چیز در غذا دهی اوست و باقی اخلاط مانند بذرهای اصلاح کننده(مُصْلِحات) می باشند و بعد از خلط دم از نظر فضیلت بلغم برتری دارد زیرا خلطی است که استعداد خون شدن در او هست و سپس از نظر فضیلت صفراست چونکه از نظر مزاجی در یک کیفیت با هم اختلاف دارند و آن یبوست است ولی در حرارت مشترکند (چون هم صفرا گرم است و هم خلط دم) و اما سودا از نظر دو کیفیت مخالف خلط دم است (چون سرد و خشک است)

و اقسرائی در شرح موجز اینطور از ابن سینا نقل کرده: قال الشیخ ابو على فى حیوان الشفاء ان الغاذى‏ فى‏ الحقیقه الدم و باقى الاخلاط کالابازیر المصلحه له و لان مزاجه و هو الحراره و الرطوبه مناسب للحیوه و طعمه لذیذ حلو و مما یدل على فضله انه یعطى البشره جمالا و حسن لون و الطبیعه تضن به لانه لا لیستفرغه الدواء الا بعد سائر الاخلاط و بعده فى الفضیله البلغم لانه دم بالقوه ثم الصفراء لانها توافق الدم فى الحراره و السوداء تخالفه فى الکیفیتین‏

ابن سینا در حیوان شفا فرمود که غذا دهنده(به اعضا) در حقیقت خلط دم است و بقیه اخلاط مانند بذرها و دانه هایی هستند که آن را اصلاح می کند،و چونکه مزاج خلط دم حرارت و رطوبت است مناسب حیات و زندگی است(عکس آن سردی و خشکی مناسب مرگ) و مزه آن خوشمزه و شیرین است و آنچه بر فضیلت خلط دم بر دیگر اخلاط دلالت دارد این است که به پوست بدن زیبائی می دهد و رنگ را نیکو می کند و طبیعت مدبره بدن نسبت به آن ،بخل می ورزد زیرا دوا آن را بیرون نمی کند مگر بعد از دیگر اخلاط….

حکیم تنکابنی در تعریف مصلح گوید:

مصلح‏:آنچه اصلاح حال مأکول و مشروب(خوردنی و آشامیدنی) نماید؛ اعم از آن که رفع ضرر آن کند؛ یا معاونت بر فعل او نماید؛ یا حفظ قوت یا کسر حدّت او کند؛ یا بدرقه به جهت وصول او به اعضا گردد

ابن سینا درباره یکی از نیازها و ضرورتهای وجود خلط بلغم گوید: : لِیُخَالِطَ الدَّمَ فَیُهَیِّئَهُ لِتَغْذِیَهِ الأعْضَاءِ الْبَلْغَمِیَّهِ الْمِزَاجِ الَّتِى یَجِبُ أنْ یَکُونَ فِى دَمِهَا الْغَاذِیهَا بَلْغَمٌ بِالْفِعْلِ عَلَى قِسْطٍ مَعْلُومٍ مِثْلُ الدِّمَاغ‏، یعنی بلغم با خلط دم آمیخته می شود تا مهیا سازد خون را براى تغذیه اعضاى بلغمى مزاج بدن، مانند: مغزکه باید در خون غذا رسان به آن، بهره‏اى معیّن از بلغم فعال موجود باشد،یعنی بلغم با خلط دم آمیخته می شود تا قَوام لازم را به خون بدهد و مزاج آن را اصلاح کند برای تغذیه اعضایی که در غذای خود به خلط بلغم نیاز دارند

و صفرا با خون آمیخته می شود و آن را لطافت می بخشد برای تغذیه اعضایی مثل ریه و و سودا با خون آمیخته می شود و آن را غلظت می دهد برای تغذیه اعضایی مثل استخوان

دریافتی از استاد عزتی